با سلام مجدد .
در عرايض قبلي فراموش شد كه عبارت پرسش شما را كه اين چيه كپي كرده بودم اين چيه پيست كنم .
خب آنرا عرض ميكنم ، آخه دفعه ي قبل هم چون اين چيه فونت را تغيير مي داد نگه داشتم كه دست آخر بذارم اون وسط كه از ياد رفت .
ولي شما هم يادتان نرود پرسشم در عرايض قبلي ، كه :
مثلا دنياي برتر يا بعدي كجا ساخته مي شود ؟
اينم بگم و بعد برم سر پرسش شما ، اونم اينكه چيزي كه تواين دنيا براي اونيكي دنيا فرستاده ميشه يه رقميست نه دو رقمي كه در هردو قسمت معرفت نفس شما بوي آن مي آيد .
خب پرسش شما چي بود ؟
گاهى دنيا را به سان يك «زندان» مىبينى و خود را در «غريب آباد» اين جهان ، گرفتار وحشت و تنهايى.اين نشان چيست؟
باشه با همين خط مينويسم ، راستي اينكه فرموده ايد :
... عشقي داري ... .
يعني چه ؟
چي چي دارم ؟
ممنون كه بنده را هم با آن آشنا بفرماييد .
ولو در حد حسي از حواس اين اعضاي دنيايي اين دنيا هم كه دركش كنم براي دنياي برتر از حسم هم كفايت مي كند .
آخه معرف نفس مي فرماييد و بدون توجه به عضو ، حس ووو ي آن كه ميشود مثل مثلا همان خالكوبي شير بي يال و كوپال و اشكم .
يا مثلا انساني كه بوعلي مي گويد كه در فضاست آنهم نه اينكه دور و ورش مثلا هواست و اون وسط يه چيزي هست كه اون همون انسانه هست كه اون ميگه .
بلكه هيچي در هيچي !؟
خلاصه اينكه مگر از معرفت چون بنده اي گفته نميشود كه چشم و گوش و ديگر اعضاي حسي دارد تو اين دنيا ؟
يا معرفت چيز ديگه اي گفته مي شود و بنده در جريان نيستم ؟
خب بنده را هم در جريان بگذاريد لطفا ، ممنون و سپاسگزار پيشاپيش .