• وبلاگ : عاشقان علي (عليه السلام)
  • يادداشت : عيد ولايت اميرمومنان برعاشقان مبارك باد
  • نظرات : 4 خصوصي ، 25 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    + خادم مولا 

    <\/h2>

    تا صورت و پيوند جهان بود علي بود* <\/h2>

    تا نقش زمين بود و زمان بود علي بود * <\/h2>

    آن شاه سر افراز که اندر ره اسلام* <\/h2>

    با احمد مختار يکي بود علي بود !*.....<\/h2>

    <\/h2>

    + خادم مولا 
    + خادم مولا 

    در دو عالم مگسل از دامان او دست ولا
    چون نجات هر دو عالم شد ولاي مرتضي

    ساقي كوثر، اميرالمومنين سالار كل

    سرور عالم ، ولي الله اعظم مرتضي

    هادي امت، امام حق، وصي مصطفي

    گوهر فطرت، امين دين، ولي كردگار

    تاج بخش شهرياران ، تاجدار ِ "انما " (3)

    گوهر تاج "سلوني" (1)، ماه برج "لَوكُشِف"(2)

    آنچنان كه كعبه از مولود او شد با صفا
    حصن اسلام از دم شمشير او شد استوار

    تا به دارالملك ايمان شد مكين آن پادشا

    تا به اقليم ولايت زد قدم آن شهريار

    دولت باطل سرآمد رايت حق شد به پا

    كيش اهريمن نهان شد ، دين يزدان آشكار

    روضه فردوس خواهي در حريم او بيا
    دولت و اقبال جويي درثناي او طلب

    ور سخا كانست دست او بود كان سخا

    گر هنر بحر است ، طبع او بود بحر هنر

    در بيابان كي شدي گمگشتگان را رهنما

    گر نبودي نور پاكش رهنماي راه خضر

    ور به دوزخ پا نهد دوزخ شود جنت سرا
    گر زجنت پا كشد ، جنت بود دارالمِحَن

    بنده او باش و آزاد از دو عالم چون "هما"

    دامن او گير و ايمن باش از روز حساب

    تيغ بدعت سوز اوباشد به هنگام غزا

    دست گوهر بار او باشد به هنگام كرم

    اين يكي ابري كه باشد برق او مرگ وبلا

    + خادم مولا 

    به نام حضرت دوست

    السلام عليك يا امير المومنين
    سلام بر عاشقان مولا . عيد فرخنده امامت و ولايت بر محبان و شيفتگان خاندان طاها و ياسين مبارك باد . يكي از والاترين نعمتها كه خدا بر بندگانش عنايت كرده ،حب علي عليه السلام است كه اگر تمام عمر براين نعمت شكر كنيم بازهم حق شكرش را به جا نياورده ايم . انشاء الله كه قلب مالايق اين محبت مي باشد.

    التماس دعا

    + محب علي 
    يا على
    قلم با من نه تنها ياعلى گفت
    سخن چون يافت معنا يا على گفت
    به فرمان مطاع حق تعالى
    چو خلقت گشت دنيا يا على گفت
    اساس خلقت ما شد مهيا
    كه آدم خاست از جا يا على گفت
    به طوفان بلا نوح پيمبر
    بزد دل را به دريا، يا على گفت
    چو ابراهيم در آتش مكان كرد
    پى برداً سلاما يا على گفت
    عليه ساحران كاخ فرعون
    عصا در دست موسى يا على گفت
    به وقت مردگان را زنده كردن
    بدون شك مسيحا يا على گفت
    جدار كعبه تا گرديد منشق
    حرم از شوق مولا يا على گفت
    قدم زد تا على در خانه ‏ى حق
    خدا در عرش اعلى يا على گفت
    گه بشكستن بتها ز شادى
    در و ديوار بطحا يا على گفت
    به وقت رجعت از معراج احمد
    به ذات حق تعالى يا على گفت
    به زير برگه ‏ى ختم رسالت
    خدا در وقت امضا يا على گفت
    چو كامل گشت آيين محمد
    هر آنكس بود آنجا يا على گفت
    به وقت فتح خيبر گفت احمد
    شنيدم كوه و صحرا يا على گفت
    به پشت در نمى ‏دانم چه رخ داد
    كه جاى ناله زهرا يا على گفت

    + محب علي 
    شاه ولايت
    مطلع ديباچه‏ى حمد و ثنايى يا على
    مخزن الاسرار علم كبريايى يا على
    شيرحق شاه ولايت، خسرو دنيا و دين
    بر زمين وآسمان، فرمانروايى يا على
    مظهر ذات و صفات داورى سرتا به پا
    وجه حق، آيينه ‏ى ايزد نمايى يا على
    مقصد از انا فتحنا حاو ميم و طاوها
    سرّالرحمن على العرش استوايى يا على
    شد به قرآن انما نازل، به تو صيفت ز حق
    نى همين مصداق قول هل اتايى يا على
    تو لسان اللهى و عين‏اللَّه و وجه اللهى
    پاى تا سر، مظهر حسن خدايى يا على
    مهر و ماه و انجم و ارض و سما را فيض بخشى
    ابر احسان و كرم بحر عطايى يا على
    داورى بر هر دو كون و آمرى بر عرش و فرش
    حكمران هم برقدر، هم بر قضايى يا على
    از يداللَّه فوق ايديهم، عجب نبود اگر
    فاتح بدر و شه خيبر گشايى يا على
    ابن عم احمد و حق را ولى مطلقى
    صهر پيغمبر، وصى مصطفايى يا على
    عارفان را كعبه ‏ى مقصود، در دير و حرم
    حاجيان را مروه و سعى و صفايى يا على
    اصل ايمان، ركن دين، حج و حطيم و زمزمى
    قبله‏ى جان مشعر و خيف و منايى ياعلى
    ذاكران ذكر يا سبوح و يا قدوس را
    خود مخاطب از خدا، صبح و مسايى يا على
    ز امر بلغ در غدير خم، به خلق روزگار
    مير و مولا و امام و مقتدايى يا على
    جز تو پيغمبر كه را فرمود در خم غدير
    بعد من، بر ما سواللَّه پيشوايى يا على
    سالكان فانى فى اللَّه را مقصد تويى
    تشنگان وصل را آب بقايى يا على
    مرحمى بر زخم دلهاى حزين دوستان
    داور و درمان، به درد بى دوايى يا على
    توشه‏اى گر نبودش »صابر« براى آخرت
    يار او امروز و فرداى جزايى يا على

    + محب علي 
    مدح مولا
    به خدا خون خدا در شريان داشت على
    مثل خون در رگ هستى جريان داشت على
    بود افلاك نوردى كه نشد خاك نشين
    حركتى تندتر از سير زمان داشت على
    غنچه‏ى صدق و يقين از نفسش وا مى‏شد
    نور اخلاص در آيينه‏ى جان داشت على
    بود در زمزمه يك عمر كه »غرُّى غَيرى«
    اعتنا كى به كم وبيش جهان داشت على
    ميهمان نمك زاغه نشينان مى‏شد
    بس كه پرواى جگر سوختگان داشت على
    گر چه از شعله‏ى يك آه دلش مى ‏لرزيد
    آتشين خطبه و شمشير زبان داشت على
    استخوان در گلويش بود كه مى‏گفت به چاه
    هر چه اندوه دل و سوز نهان داشت على
    تا مگر صبح اميدش بدمد از شب قدر
    الفت و انس به ماه رمضان داشت على
    بود در جلوه گرى پيش رخش طلعت يار
    آن شب قدر كه شور و هيجان داشت على
    تا به ديدار حبيبش بشتابد آن شب
    تاسحر گوشه ‏ى چشمى نگران داشت على
    زخم شمشير نياورد به ابرويش خم
    غم اگر داشت غم زخم زبان داشت على
    رفت و در سينه ‏ى او داغ گل ياسين بود
    رفت و در دل غم زهراى جوان داشت على


    + محب علي 

    على
    اى برتر از فرشته بنام بشر على
    اى از شرف به خيل بشر راهبر على
    گويم چه از صفات تو اى مظهر صفات
    كز كف ربوده وصف تو عقل بشر على
    اى ره گشاى مكتب اسلام راستين
    اى دادخواه و شه دادگر على
    اى غمگسار ملت مستضعف جهان
    اى پاسدار شيعه‏ى اثنى عشر على
    از امر حق به خانه ‏ى حق شد ولادتت
    تا حق شود ز جلوه ‏ى تو جلوه ‏گر على
    از يمن مقدم توحرم گشت محترم
    اى داده از تو نخل ولايت ثمر على
    تا آنكه ياد تو ماند به يادگار
    بهر تو گشت معجز شق القمر على
    شرط قبول حج و طواف حرم تويى
    سعى و صفا و ركن و منا و حجر على
    در روزگار چون تو نزاده است مادرى
    بر فرق روزگار تويى تاج سر على
    گر شهر علم ذات احد، احمد است وبس
    احمد به شهر علم، تو راخوانده در على
    شايسته نيست غير تودر اين جهان كسى
    از بهر جانشينى پيغام بر على
    تا شد قبول ختم رسولان ولايتت
    نخل رسالتش ز تو شد بارور على
    خفتى به جاى احمد و كردى ز جان او
    از شر خصم خيره تو رفع خطر على
    تنها تو در مقابل كفار سينه را
    كردى براى يارى قرآن سپر على
    از بس كه مهربان و رئوفى تويى فقط
    از مرحمت به خيل يتيمان پدر على
    گويى آسمان به رهت ديده دوخته
    بهر طواف روى تو شمس و قمر على
    ژوليده‏ام كه دم ز ولاى تو مى‏زنم
    اى پيشواى شيعه ثانى عشر على

    + محب علي 

    سلام و عرض تبريك . واقعا كه دستتون درد نكنه. چه مطلب زيباو با احساسي .بايد به نويسنده اين وبلاگ احسنت گفت با اينهمه حسن سليقه . اميدوارم همه ما از محبان واقعي آقا باشيم . عيد ولايت و امامت را به همه شما خادمان و عاشقان امير المومنين تهنيت عرض مي كنم. چند قطعه شعر در وصف مولا دارم كه براتون ميذارم. شايد ذخيره آخرتي باشه . دعامون كنيد . يا علي مدد

    پاسخ

    سلام برشما . اين عيد فرخنده بر شما مبارك باد . از اشعار بسيارزيباتون بسيار ممنون. مويد و منصور باشيد


    بسم رب المهدي

    سلام عليكم

    خسته نباشيد

    الحمدالله الذي جعلنا من المتمسكين بولايه علي ابن ابي طالب (ع)

    [گل][گل]عيد سعيد غدير خم بر شما مباركباد [گل][گل]

    اسعد الله ايامكم

    پاسخ

    سلام برشما و تبريك عيد خجسته ولايت و تشكر از حضورتون
     <      1   2