جوشيدخونم از دل و شد ديده باز، تر نشنيد كس مصيبت از اين جانگدازترصبحي دميد از شب عاصي سياه تر وز پي شبي ز روز قيامت درازتر بر نيزه هاتلاوت خورشيدديدني ست قرآن كسي شنيده از اين دلنوازتر؟قرآن منم چه غم كه شود نيزه، رحل من ؟امشب مرا در اوج ببين سرفرازتر عشق توام كشاندبدين جا،نه كوفيان من بي نيازم از همه، تو بي نيازتر قنداق اصغر است مرا تير آخرين در عاشقي نبوده ز من پاكبازتربا كاروان نيزه شبي را سحر كنيد باران شويد و با همه تن گريه سر كنيد