سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اساس حکمت، همراهی با حقّ است و فرمان بردن از حقدار . [امام علی علیه السلام]

کریمه اهل بیت علیها السلام

پنج شنبه 87 آبان 9 ساعت 10:0 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم یا اهل بیت النبوة

آغاز دهه ی کرامت و میلاد مسعود کریمه ی اهل بیت علیها السلام حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها بر ولی نعمتمان حضرت ثامن الحجج علیه السلام و فرزند بزرگوارشان حجة بن الحسن المهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف تبریک و به شما عاشقان بزرگوار شادباش عرض می کنیم.

بانوی برتر،خواهر آفتاب بر شبستان هستی گام می نهد و صدایش نوازشگر قلوب عاشقان می شود.او یاد آور همه ی پاکان و پاکیزه خوبان است.بزرگ زنی که زندگانی با معنا را برای همگان تفسیر کرده و راه عاشقی را به ما آموخته است؛او که خود عاشق حق و فضیلت و بیداری و دین مداری است.

بانوی زهد و فضیلت

حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله علیها،سر آمد دختران امام کاظم علیه السلام بود،به گونه ای که وقتی حاج شیخ عباس قمی از دختران موسی بن جعفر علیه السلام سخن می گوید،در خصوص فاطمه معصومه سلام الله علیها می نویسد:

«بر حسب آنچه به ما رسیده،افضل آنها،سیده جلیله معظّمه،فاطمه بنت امام موسی علیه السلام معروف به حضرت معصومه است.»

روایات معصومان علیهم السلام فضیلت ها و مقام های بلندی را به آن حضرت نسبت می دهد.

امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند:
«آگاه باشید که برای خدا حرمی است و آن مکّه است؛و برای پیامبر خدا حرمی است و آن مدینه است؛و برای امیر مومنان حرمی است و آن کوفه است.

بدانید که حرم من و فرزندانم بعد از من،قم است.آگاه باشید که قم،کوفه کوچک ما است،بدانید بهشت هشت دروازه دارد که سه تای آن ها به سوی قم است.

بانویی از فرزندان من به نام فاطمه،دختر موسی،در آن جا رحلت می کند که با شفاعت او،همه ی شیعیان ما وارد بهشت می شوند.»

و در روایتی دیگر امام رضا علیه السلام به «سعد بن سعد» یکی از محدثّان برجسته ی قم می فرماید:

«ای سعد! از ما نزد شما قبری است.»

سعد می گوید:فدایت شوم!آیا قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر علیه السلام را می فرمایید؟

می فرمایند:«آری،هر کس او را زیارت کند،در حالی که به حقّ او آگاه باشد،بهشت از آن اوست.»

کریمه برگزیده

از میان بانوان اهل بیت علیها السلام،این نام زیبا تنها به آن حضرت اختصاص یافته است.بر اساس رویای صادق و صحیح نسب شناس گرانقدر،مرحوم آیت الله مرعشی نجفی،این لقب از سوی امام صادق علیه السلام بر حضرت معصومه سلام الله علیها اطلاق شده است.در این رویا،امام صادق علیه السلام به آیت الله نجفی که با دعا و راز و نیاز،تلاش پیگیری را برای یافتن قبر مطهّر حضرت زهرا سلام الله علیها آغاز کرده،خطاب به او فرمودند:

«بر تو باد به کریمه اهل بیت علیهم السلام!»

عالمه غیر معلّمه

روزی گروهی از شیعیان وارد مدینه شدند تا از امام موسی علیه السلام سؤالهایی بکنند.

این کار روش معمول در تمام بلاد اسلامی بود که سالیانه در اوقات مشخص از سال،گروهی را راهی می کردند تا سؤالهای دینی،وظایف شرعی و وجوه را نزد امام علیه السلام ببرند.

آن سال نیز چنین کاروانی از یکی از شهرها به مدینه آمده بود.کاروان پس از ورود به مدینه به وسی خانه امام راه افتادند،به این امید که هم سؤالهای خود را مطرح کنند و هم دیدار حضرت نصیبشان شود.هر چه نزدیکتر می شدند،شوق دیدار افزونتر می شد،تا اینکه مقابل در خانه حضرت رسیدند.در زدند و اجازه ورود خواستند.

به آنان اطلاع دادند که امام در مسافرت است.اندوه فراوان از اینکه نه امام را دیده اند و نه پاسخ برای سؤالهای خود یافته اند،رنج سفر را دو چندان کرد.

هر چند دلشان نمی خواست،ولی باید خداحافظی می کردند و این کار را هم کردند.اسباب و اثاثیه خود را جمع وعزم بازگشت کردند.هوای مدینه سوزان بود و اینک برای کاروان ناکام،سوزان تر می نمود. گویی پاهایشان از آن خودشان نبود.

دخترکی شیرین زبان و خوش سیما،از منزل امام سکوت سنگین کاروانیان را در هم شکست. او سؤالها را از آنان گرفت و با دقّت تمام پاسخ یکایک نامه ها را نوشت و نامه ها را دوباره به آنان بازگرداند.

مردان بزرگ کاروان که شاید هفتاد سال از عمرشان را در این درگاه به مریدی گذرانده بودند،هرگز چنین صحنه ای را به یاد نداشتند.

کودکی 8 یا 9 ساله چگونه می توانست جواب سؤالهای فقهی را بدهد!آنان در دل می گفتند:جواب این سؤالها اگر آسان بود،همان علمای شهر می دادند.سؤالها این قدر پیچیده بود که ما نزد امام آوردیم.

سبحان الله عجب خاندان پاکیزه ای!

شیعیان خسته از سفر این بار با خوشحالی خاطره ای شگفت،که خستگی سفر از یادشان برده بود،از اهل بیت علیها السلام خداحافظی کردند و در میان نسیم لطیفی که از جانب مسجد پیامبر صلوات الله و سلامه علیه می وزید،آن خانه را ترک کردند.

خانه ای که مدتی پیامبر صلوات الله و سلامه علیه در آن زندگی کرده بود و هنوز خاطره حضورش برای اهل خانه و مردم مدینه زنده بود.

شیعیان کم کم از مدینه خارج شدند.مردی از فاصله دور سواری را دید،او را شناخت، او امام موسی بن جعفر علیه السلام بود.نزدیک رفتند، سیمای امام را همه کاروانیان شناختند.بی درنگ پیاده شدند و شتابان نزد ایشان رفتند.

خاطره دخترک،ذهن همه را به خود مشغول کرده بود.بدین جهت در لحظات اولیّه بر خورد با امام،داستان خود را با شور و شادی تمام بازگو کردند و دستخط دخترک را هم نشان دادند.

امام تا نامه را گشود،سیمایش از شادی شکفته شد.لبخند بر لبانش نقش بست،صورتش را به سوی شیعیان برگرداند و با همان لبخند آسمانی،سه بار فرمود:

پدرش به فدایش!

ای خواهر آفتاب!ای فاطمه معصومه!ای بزرگوار!

ای راهبر همه دلسوختگان و عاشقان حق و فضیلت و مهر و معنا!

ای بانوی آیین گون!ای افتخار دلدادگان ولایت! ای تجسّم زیبایی ماه حقیقت!

ای محبوب دلها!ای پاک نهادی که تداوم بخش نسل و راه هدایت گرانی!

دستهای نیازمند ما،در روز واپسین از دامان مهر و گذشت و عطوفت و شفاعت و همراهی تو کوتاه مباد!

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة مولانا امیر المومنین علی علیه السلام و اولاده المعصومین علیهم السلام


نوشته شده توسط : عاشقان علی (علیه السلام)

لبیک عاشقان [ نظر]


<      1   2      
:لیست کامل یاداشت ها  :