سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس در دلش، دانه خردلی از تعصّب باشد، خداوند او را روز قیامت با اعراب جاهلی برانگیزد [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

یا ضامن آهو

جمعه 85 شهریور 31 ساعت 2:14 صبح

یا ضامن آهو

هر کی دلش هوای آقا رو کرده بسم ا...

... هر چقدر جلوتر میری بیشتر اشتیاق پیدا میکنی . هی قدماتو تند تر میکنی . از خیابون تا اینجا نتونستی چشم ازش برداری . چشمات پر از اشک شدن . تعظیم میکنی و سلام میدی و اجازه ورود میخوای .....

 صحن جامع رضوی . عجب صفایی داره . هرچی بیشتر میگذره بیشتر محو روحانیت فضا میشی . ( به قول معروف جو میگیرَدت ) . به اندازه همه عمرت دلتنگ بودی و اومدی به اندازه یه عمرحال کنی .

     به راهت ادامه میدی . از در اول رد میشی . میرسی به صحن قدس ...     

 از در بعدیَم عبور میکنی . میرسی به صحن گوهر شاد . یه نگاهی به ساعت اون بالا میکنی . اونم یه جورایی داره دورش میگرده .

( منتها به شیوه خودش )

همینجوری میری جلو تا اینکه میرسی به کفشداری . کفشاتو در میاری . میدی به اون خادمای اهل دل . شمارتو میگیری و میری که به عشقت برسی ....

آهااای ! آرومتر ، چه خبره بابا ، خوب گوش کن . صدای تاپ و توپ قلبته . نکنه هول شدی ؟ آره خوب ، بایدم اضطراب داشته باشی . داری میری پیشش . یادت میفته به اون عالِم که هیچوقت از صحنها جلوتر نمیرفت . اونقدر معرفت داشته که عظمت وجود آقاشو تا این حد درک میکرده و نمیتونسته جلوتر بیاد .......

از پله ها میری پایین . آینه کاریای داخل رواق چشمتو خیره کرده وقتی توشون نگاه میکنی خودتو 1000 برابر می بینی ( آهای ... گناهاتم اینجوریه ها .. انگار هر روز میذاریشون جلوی این آینه کاریها . اما اینجا باید عهدتو نو کنی و یه لبیک جدید بگی  .... )

دورو برِتو نگاه میکنی . آره میدونم . تو آرامش اینجا غرق شدی . بچه ها دارن روی سنگای کف اونجا بازی میکنن و سُر میخورن . زائرا مشغول دعا و نماز هستند . وااااای بعضی ها هم دارن عهد و پیمانشونو با هم اینجا میبندن . ( مبارکشون باشه )

خیلی شلوغه . توی صف حرکت میکنی . هر دفعه یه بنده خدایی به صلوات دعوتت میکنه ( خدا خیرش بده )

وای دوباره که قلبته . بهش بگو دیگه چیزی نمونده . رسیدی به درِ آخری . دستتو میکشی به در و بهش بوسه میزنی . مواظبی که از پله ها پایین نیفتی . اینجا چشمت میفته به .............. به همونی که آرزوشو داشتی . میخوای پرواز کنی و دستتو بزنی به ضریحش .

 اِ اِ اِ پس چرا وایسادی ؟ بگو دیگه . مگه باهاش کلی حرف نداشتی ؟ پس چی شد ؟ نکنه همش یادت رفت ؟ نکنه همه اونا بهونه بوده که فقط ببینیش ؟ فقط دلت میخواد گریه کنی آخه نمیدونی چی بگی .

هرکی به زبون خودش داره باهاش حرف میزنه و حاجت میخواد . بازم یادت میفته به اون عالمی که همیشه میگفت که میخواد با مردم توی حرم حاضر بشه و میگفت شاید به بهونه اونا مارو هم  بپذیرن ... پس تو هم برای همه زائرا دعا کن .

زیارتنامه رو بر میداری و شروع میکنی به خوندن. نه بابا خجالت نکش . اینجا همه خودیَن . هر چی دلت میخواد ، به اندازه ی تموم دلتنگیای مردم دنیا ، به اندازه همه دلشکستگیات گریه کن .

گوش میکنی ؟ ببین چقدر صداش سوزناکه . دلتو آتیش میزنه . آره برو پیش اون . این صدا فقط از یه دل شکسته ممکنه بیرون بیاد . میری کنار اون خانوم پیر که داره آقارو با لهجه قشنگش صدا میکنه : آقا جان شما بزرگی . آقا از راه دور به امید شما اومدم . آقا جان دخترمو  از خودت میخوام . آقا جان شما اگه ندی کجا برم ؟ آقا جان ...

زیارتنامه رو میخونی . یه جا بهت میدن نماز زیارتم میخونی و میری تو ایوون طلا  .

کبوترای حرم که میگن شمایید ؟؟؟ خوشا به سعادتتون . وقتی با آقا حرف میزنید ما رو فراموش نکنیدا . شما مهمونای همیشگی آقا هستید . همه دنیا حسرتتونو میخورن .

گروهی رو می بینی که مداحشون داره شعر معروف وداع رو  میخونه و با هر کَلَمش انگار داغ دل زائرا تازه میشه :

دلمو گره زدم به پنجرت دارم میرم        دوست دارم تا من میام اون گره ها رو باز کنی

....

اینجا هم میشه از داخل صحنا طواف کرد به دور حرم آقا . شروع میکنی . دیگه احساس میکنی تو زمان و مکان گم شدی . بار اول روی زمینی ، بار دوم میری بالاتر ، بار سوم  ......

اما حیف ... ای کاش میشد این خیال رو تا هر جا میخوای ادامه بدی و هفت دور طوافتو تموم کنی و برسی به آسمون .

امشب دلم هوایی شد ( وقتی که از مشهد به اتاق گروه وارد شدن .)  پامو از گلیمم درازتر کردم و رفتم زیارت آقا . آره بابا خدا خیلی مهربونتر از این حرفاست . وقتی امکانشو نداشتی با پای خودت بری خدا بهت اجازه میده که با پای دل بری ...

همسفریا ! زیارت قبول !

( راستی همسفریا اگه شمام مثل من داخل حرم حوائجتون یادتون رفت ، حالا دعا برای فرج آقا یادتون نره !!! )

 

یا علی (علیه السلام)

التماس دعا

 

 


نوشته شده توسط : عاشقان علی (علیه السلام)

لبیک عاشقان [ نظر]


   1   2      >
:لیست کامل یاداشت ها  :